امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

دنیای امیر محمد

زیر گل کردن گل پسر

سلام امیر مامانی ما یزدیا یه رسمی داریم اونم اینه که برای اینکه شما بچه ها حساسیت نگیرن زیر گل محمدی می کنیمتون. صبح جمعه وقتی رفتیم خونه مامان جون با یه عالمه گل محمدی که از دعای ندبه اورده بودن روبرو شدم . مامان جونی این گلا رو فقط بخاطر شما گرفته بودن دستشون درد نکنه. عزیز مامان وقتی زیر گل بودی کلی حال کردی و همش میخواستی این گلا بخوری. الهی مامان فدات بشه یکی یه دونه م. ...
18 ارديبهشت 1394

روز پدر و رفتن به طزرجان

سلام پسر نازمممممممممم امسال اولین ساله که باباحسین طعم پدر بودن را میچشه. بابایی خیلی دوستت دارم و تو تمام دنیاش هستی. اونروز همراه مادرجون و عمه فهیمه و فرناز جون رفتیم طزرجان. با اینکه فقط چند ساعتی اونجا بودیم اما خیلی خوش گذشت. ...
18 ارديبهشت 1394

رفتن به غربالبیز

سلام گل پسرمممم این روزا خیلی دلمون گرفته بود برا همین همراه خاله مهدیه، خاله زهرا و مامان جونی رفتیم غربالبیز. هوا خیلی خوب بود و اولین بار بود که این همه درخت دیده بودی زیر درخت خوابیده بودی و کلی دست و پا میزدی. خیلی خوش گذشتتتتت اما حیف زود برگشتیم. ...
18 ارديبهشت 1394

واکسن شش ماهگی

سلام ملوسکم بالاخره واکسن شش ماهگی با 10 روز تاخیر در درمانگاهی که کار میکنم زدیم. اونروز خیلی ناله میکردی و تب کردی و تبت قطع نمیشدو دونه های قرمز روی تنت بود. صبح جمعه رفتیم بیمارسان مجیبیان دکتر گفت سرماخوردگی داشتی و با زدن واکسن بدتر شدی. داروها که بهت داد اثر نداشت و دوباره شنبه بردیمت دکتر حجت . آقای دکتر گفتن شبه سرخک گرفتی و باید شربت حساسیت بخوری. خدارو شکر بعد چند روز بهتر شدی و تا یکسالگی دیگه واکسن نداری . ...
14 ارديبهشت 1394
1